شخصيت شیخ عبدالحسین تهرانی به صدارت امير وابستگى نداشت كه با قتل اين صدراعظم، از اقتدار و صلابت او كاسته شود. البته ميرزا تقىخان زمينههايى را فراهم ساخت كه اين فقيه فاضل خدمات ارزشمندى را در عرصههاى قضايى، حقوقى، شرعى و عمرانى انجام دهد؛ اما شيخالعراقين با سادهزيستى، پارسايى و دورى از تجملات دنيوى، با وجود برخوردارى از امكانات رفاهى، محبت و اشتياق اقشار گوناگون را به سوى خود جلب كرده و اين خصال معنوى و ارتباط نزديك و صميمى با مؤمنان، آن زعيم عالىقدر را مقتدر و كلامش را در اعتلاى جامعه اسلامى نافذ ساخته بود.
از سوى ديگر كارنامه سياه فرمانروايان و كارگزاران مستبد قاجار و انعقاد قراردادهاى اسارتآور آنان با بيگانگان و سلطهجويان كفرپيشه، آتش خشم اين روحانى متفنّذ را برافروخت و در دفاع از اسلام و حقوق مردمان مسلمان، غيرت دينى و شجاعت معنوى خود را به نمايش گذاشت و به شاه و درباريان دربارۀ اين وضع فلاكتبار و مرداب متعفن فساد و باتلاق خلافهاى متعدد هشدار داد.
او در اين مسير از تشكيلات سلطنتى هراسى به دل راه نداد و همواره امر به معروف مىكرد و آنان را از منكراتى غيرقابل اغماض كه مدام مرتكب مىگرديدند، برحذر مىداشت. صولت او چنان شدت يافت كه ناصرالدينشاه از ابهت معنوى او بيم داشت و پيوسته در پى آن بود تا به گونهاى اين سدّ استوار را از ميان بردارد. شهرت و محبوبيت اجتماعى شيخ اجازه نمىداد كه او را دستگير، محبوس و تبعيدنمايند و چون با عدهاى از درباريان مشورت كرد، صلاح را بر اين ديد كه به وسيلهاى ديگر شيخ را از سر راه خود بردارد. البته زمينههاى آن هم فراهم آمده بود؛ زيرا پس از قتل امير، شيخ مىخواست به توصيه وى، از ثلث اموالش مدرسهاى در كربلا بسازد. در اين ميان، عوامل حكومتى از وى خواستند كه براى عمران عتبات عاليات و نظارت بر بارگاه ائمه در عراق، به اين سرزمين برود و پىگير آبادانى، معمارى و گسترش اماكن مقدس مزبور باشد.(1)
اينكه در برخى منابع اخير آمده است كه او با شاه رابطه خوبى داشت و مورد توجه ناصرالدينشاه قرار گرفته بود و خودِ شيخ از شاه خواسته تا به وى اجازه دهد به عراق برود و به امور عتبات رسيدگى كند، واقعيت ندارد و مخالف منش شيخ مىباشد. اين منابع خطاى ديگرى نيز مرتكب شدهاند و ادعا كردهاند كه شاه او را وصىّ خود قرار داد؛ در حالى كه اميركبير وى را وصىّ خويش قرار داد كه آن هم دربارۀ عمران عتبات نبود.(2)
-----------------
1. الكرام البرره، ج٢، ص٧١۴ و ٧١۵.
2. گلشن ابرار، ج٩، ص٢٢٠ و ٢٢١.
منبع: شيخ العراقين؛ متولى عمران عتبات عاليات عراق، غلامرضا گلى زواره، مجله فرهنگ زیارت مهر ماه سال 1390 شماره 12 و 13