loading...
آیت الله شیخ عبد الحسین تهرانی
توجه
<p><span style="font-size: small; font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;">ضمن عرض سلام، خداقوت و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما بازدیدکننده گرامی.<span style="color: #ff0000;">&nbsp;به چند مطلب دقت بفرمایید</span>:</span></p>
<p><span style="font-size: small; font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;">1- همانطور که مستحضرید، مدتی قبل، سرورهای&nbsp;<strong>رزبلاگ</strong>&nbsp;تمامی اطلاعات حاوی مطالب و نوشته&zwnj;ها را از دست داد و وقتی به وبلاگ وارد شدم، چیزی جز عناوین مطالب از تلاش چند ماهه حقیر باقی نمانده بود.</span></p>
<p><span style="font-size: small; font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;">2- با تلاشی مضاعف و استفاده از cash های موجود در سایت گوگل که فعالیت های اخیر وبلاگمان را ذخیره کرده بود، توانستم بخش زیادی از مطالب را بازگردانی و مجددا در اختیارتان قرار دهم.</span></p>
<p><span style="font-size: small; font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;">3- چند درصد از مطالب که در cash گوگل ذخیره نبود، از طریق وبلاگ بزرگوارانی که لطف کردند و بدون ذکر منبع و تماماً کپی شده، مطالب و عکسها را در وبهای خود بارگزاری کرده بودند یافت و آنها نیز بازگردانی و اضافه شد. جا دارد از تمامی این عزیزان که البته قبلا از این حرکتشان&nbsp;<strong>ناراحت</strong>&nbsp;بودم، کمال&nbsp;<strong>سپاس</strong>&nbsp;را داشته باشم.</span></p>
<p><span style="font-size: small; font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;">4- چند مطلب که در هیچ کدام از منابع یادشده نبود و بنده برایشان بسیار زحمت کشیده بودم و از منابع قدیمی و روزنامه های قدیمی آنها را یافته بودم، همچنان گمنام&zwnj;اند که امیدوارم بتوانم به زودی به آنها نیز دست یابم.</span></p>
<p>&nbsp;</p>
<p><span style="font-size: small; font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;">در پایان، ذکر این مطلب الزامی است که گرچه پایه این وبلاگ برای کنگره ملی شیخ عبدالحسین تهرانی بنا شده بود، ولی با توجه به منابع ضعیف یا خارج از حوصله مخاطب، در این وبگاه، با هدف آگاهی بخشی و استفاده محققین و پژوهشگران، با دقیقترین و ذکر معتبرترین منابع، مطالبی که با تلاش و جستجوهای دقیق بدست آمد، به اشتراک گذاشته شد.&nbsp;</span></p>
<p><span style="font-size: small; font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;">لذا همانطور که مشاهده می&zwnj;کنید در موتور جستجوگر گوگل، (و در جستجوی موضوع این وبلاگ) جزو اولین&zwnj;ها هستیم.</span></p>
<p><span style="font-size: small; font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;">با دقت در قالب وبلاگ نیز میتوانید اطلاعات تصویری، کلیپ، و موارد دیگر را مشاهده نمایید.</span></p>
<p><span style="font-size: small; font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;">در پایان از خداوند متعال برای همه، خصوصا مسئولین و مدعیان امر دین، عدالت، حقجویی و سعادت خواهی را آرزومندم.</span></p>
<div><span style="font-size: small; font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><br /></span></div>
حسینی طباطبایی بازدید : 151 سه شنبه 10 بهمن 1396 نظرات (0)

 

امیرکبیر کوشید که همزمان با تجدید حیات دیوانخانه بزرگ پادشاهی و تقویت دادرسی عرفی، سطح محاضر شرع را نیز از جهت اجرای عدالت و رسیدگی به شکایت شاکیان، با حذف مجتهدان غیر عادل از صحنه قضاوت، ارتقاء دهد. حادثه‌ای که موجب سلب اعتقاد امیر از بعضی از حاکمان شرع شد، این بود که شخصی که از یک تن از ملازمان مخصوص و مقرب امیر، طلبکار بود، شکایت او را به امیر برد. امیر، شکایت شاکی را به محضر شیخ عبدالرحیم بروجردی ارجاع کرد. آن مجتهد، پس از رسیدگی به پرونده، حق را با مدعی دید، ولی چون طرف شکایت از مقربان امیر بود، در صدور حکم تعلل ورزید و نزد امیر آمد و گفت که:

«در محاکمه فلان و فلان، آنچه محقق شده و به ثبوت پیوسته این است که خادم سر کاری، محکوم است. اکنون چه مستم می‌فرمایید عمل را فیصل دهم.»1

امیر از این استمزاج حاکم شرع سخت برآشفت و دیگر به او اعتنایی نکرد و از آن پس، شیخ عبدالحسین تهرانی معروف به شیخ العراقین را به سمت قاضی شرع تهران منصوب کرد و از این رهگذر نوعی نظارت رسمی دولت را بر حاکم شرع آغاز کرد. یعنی با انجام اصلاحاتی در دیوانخانه بزرگ پادشاهی، چنین مقرر داشت که انتساب حاکم شرع برای رسیدگی به دعاوی مردم باید به نظر دیوانخانه باشد و نیز اجرای مفاد احکام صادر از محاکم شرع، موکول به تأیید رسمی حکم شرعی از طرف دیوانخانه عدلیه گردید.


-----------------

1. شیخ المشایخ امیر معزی،مسیر قانون و دادگستری در ایران، تهران، 1268، ص315

منبع: امیرکبیر و اصلاحات، سید حسن امین، ایران شناسی، دوره جدید، سال 15، ص341 و 342


حسینی طباطبایی بازدید : 68 جمعه 15 دی 1396 نظرات (0)

شخصيت شیخ عبدالحسین تهرانی به صدارت امير وابستگى نداشت كه با قتل اين صدراعظم، از اقتدار و صلابت او كاسته شود. البته ميرزا تقى‌خان زمينه‌هايى را فراهم ساخت كه اين فقيه فاضل خدمات ارزشمندى را در عرصه‌هاى قضايى، حقوقى، شرعى و عمرانى انجام دهد؛ اما شيخ‌العراقين با ساده‌زيستى، پارسايى و دورى از تجملات دنيوى، با وجود برخوردارى از امكانات رفاهى، محبت و اشتياق اقشار گوناگون را به سوى خود جلب كرده و اين خصال معنوى و ارتباط نزديك و صميمى با مؤمنان، آن زعيم عالى‌قدر را مقتدر و كلامش را در اعتلاى جامعه اسلامى نافذ ساخته بود.

http://ayatollahtehrani.blogfa.com/کنگره شیخ عبدالحسین تهرانی

 

از سوى ديگر كارنامه سياه فرمانروايان و كارگزاران مستبد قاجار و انعقاد قراردادهاى اسارت‌آور آنان با بيگانگان و سلطه‌جويان كفرپيشه، آتش خشم اين روحانى متفنّذ را برافروخت و در دفاع از اسلام و حقوق مردمان مسلمان، غيرت دينى و شجاعت معنوى خود را به نمايش گذاشت و به شاه و درباريان دربارۀ اين وضع فلاكت‌بار و مرداب متعفن فساد و باتلاق خلاف‌هاى متعدد هشدار داد.

او در اين مسير از تشكيلات سلطنتى هراسى به دل راه نداد و همواره امر به معروف مى‌كرد و آنان را از منكراتى غيرقابل اغماض كه مدام مرتكب مى‌گرديدند، برحذر مى‌داشت. صولت او چنان شدت يافت كه ناصرالدين‌شاه از ابهت معنوى او بيم داشت و پيوسته در پى آن بود تا به گونه‌اى اين سدّ استوار را از ميان بردارد. شهرت و محبوبيت اجتماعى شيخ اجازه نمى‌داد كه او را دستگير، محبوس و تبعيدنمايند و چون با عده‌اى از درباريان مشورت كرد، صلاح را بر اين ديد كه به وسيله‌اى ديگر شيخ را از سر راه خود بردارد. البته زمينه‌هاى آن هم فراهم آمده بود؛ زيرا پس از قتل امير، شيخ مى‌خواست به توصيه وى، از ثلث اموالش مدرسه‌اى در كربلا بسازد. در اين ميان، عوامل حكومتى از وى خواستند كه براى عمران عتبات عاليات و نظارت بر بارگاه ائمه در عراق، به اين سرزمين برود و پى‌گير آبادانى، معمارى و گسترش اماكن مقدس مزبور باشد.(1)

 

اين‌كه در برخى منابع اخير آمده است كه او با شاه رابطه خوبى داشت و مورد توجه ناصرالدين‌شاه قرار گرفته بود و خودِ شيخ از شاه خواسته تا به وى اجازه دهد به عراق برود و به امور عتبات رسيدگى كند، واقعيت ندارد و مخالف منش شيخ مى‌باشد. اين منابع خطاى ديگرى نيز مرتكب شده‌اند و ادعا كرده‌اند كه شاه او را وصىّ خود قرار داد؛ در حالى كه اميركبير وى را وصىّ خويش قرار داد كه آن هم دربارۀ عمران عتبات نبود.(2)

 -----------------

1. الكرام البرره، ج٢، ص٧١۴ و ٧١۵.

2. گلشن ابرار، ج٩، ص٢٢٠ و ٢٢١.

منبع: شيخ العراقين؛ متولى عمران عتبات عاليات عراق، غلامرضا گلى زواره، مجله  فرهنگ زیارت  مهر ماه سال 1390 شماره 12 و 13 


حسینی طباطبایی بازدید : 97 شنبه 02 دی 1396 نظرات (0)

http://ayatollahtehrani.blogfa.com/کنگره شیخ عبدالحسین تهرانی

 

شیخ‌ عبدالحسین، به‌ کمال‌ و کارآمدی‌ احکام‌ و قوانین‌ اسلامی‌ در جامعه‌‌ بشری‌ ایمان‌ راسخ‌ داشت‌ و معتقد بود که‌ «هرگاه‌ مدار دولت‌ و مملکت‌ داری‌ از روی‌ شریعت‌ مطهره‌ باشد... هیچ‌ فتنه‌ و فساد بر نیاید». بر همین‌ اساس، زمانی‌ که دید‌ «بدعت» باب‌ و بهاء، کیان‌ دین‌ را به‌ خطر افکند، با جدیت‌ تام‌ به‌ مبارزه‌ برخاست. قدیمترین‌ اقدام او در این راه ممانعت از ملاقات‌ باب‌ و مریدانش‌ با محمدشاه‌ قاجار (پدر ناصرالدین‌ شاه) بود که فرصتی‌ تاریخی‌ برای‌ اظهار وجود و تبلیغ را از آنان‌ گرفت. کنت‌ دوگوبینو، وزیر مختار فرانسه‌ در ایران می‌نویسد: «حاجی‌ شیخ‌ عبدالحسین‌ که‌ مردی‌ فقیه‌ و مجتهد و متدین‌ و متقی‌ است، فراست‌ و قضاوتهای‌ بی‌طرفانه‌اش‌ موجب‌ اعتماد همه‌ کس‌ شده‌ و طرف‌ احترام‌ عموم‌ است، به‌ شاه‌ و وزیر و بزرگان‌ مملکت‌ گفته‌ بود: آیا در نظر دارید که‌ به‌ جای‌ مذهب‌ کنونی، مذهب‌ جدیدی‌ که‌ هنوز نمی‌شناسید برقرار نمایید؟ ». 

روشن‌ است‌ که‌ برای‌ فقیه‌ تیزبینی‌ چون‌ شیخ‌ العراقین، بطلان‌ دعاوی‌ باب ـ با توجه‌ به‌ شواهد و دلایل‌ گوناگون، از آن‌ جمله: توبة صریح خود «باب‌« بر فراز منبر شیراز، و وجود اغلاط‌ پیش‌ افتاده‌‌ ادبی‌ در الواح‌ صادره‌ از وی‌ ـ کاملاً‌ واضح‌ بود و آمدن‌ باب و جمعی‌ از مریدانش‌ به‌ پایتخت‌ به‌ عنوان‌ ملاقات‌ با سلطان، بیشتر فرصتی‌ برای‌ ابراز وجود و تبلیغات‌ مسلکی بود. خاصه‌ آنکه، احساس‌ می‌شد که‌ دستهای‌ مشکوکی‌ از درون‌ حکومت‌ (نظیر منوچهر خان‌ معتمدالدوله‌ حاکم‌ اصفهان) با اغراض‌ ی‌ در پی‌ تقویت‌ فتنه، و ماهی‌ گرفتن‌ از آب‌ گل‌ آلودند... لذا هوشمندانه مانع‌ اجرای‌ این‌ سناریوی‌ خطرناک‌ گردید.

تهرانی در زمان‌ تبعید بهاء به‌ عراق، و تجمع‌ بابیان‌ در آن‌ سامان، در عراق‌ می‌زیست‌ و شاهد فعالیتهای‌ سوء آنان‌ بود. منابع‌ بهائی‌ تصریح‌ دارند که‌ بابیان‌ مهاجر، شبها به‌ یدن‌ کفش‌ و کلاه‌ و پـول‌ و پـوشـاک‌ زوار شیعه‌ در اماکن‌ مقدسه‌ می‌پرداختند و به‌ اعتراف‌ خود حسینعلی‌ بهاء: «در اموال‌ ناس‌ مِن‌ غیر اذنٍ‌ تصرف‌ می‌نمودند و نهب‌ و غـارت‌ و سـفـک‌ دمـاء را از اعـمـال‌ حـسـنـه‌ می‌شمردند». علاوه، بین‌ خود بابیها نیز بازار آشوبگری‌ و آدمکشی‌ رونق‌ داشت‌ و به‌ قول‌ خواهر بهاء (عزیه‌ خانم) بهاء نیز در این‌ فجایع‌ بی‌دخالت‌ نبود.

اقدامات‌ شیخ ‌العراقین کینه شدید‌ سران‌ مسلک‌ باب‌ و بهاء، را بر ضد‌ وی‌ بر ‌انگیخته است. حسینعلی‌ بهاء در لوحی‌ که‌ به‌ نام‌ شیخ‌ صادر کرده‌ سخت‌ به‌ وی‌ تاخته‌ و او را «غافل‌ مرتاب» و عنصری‌ «مکار» می‌خواند و شوقی‌ افندی (نتیجه‌‌ دختری‌ بهاء، و جانشین عباس افندی) نیز در فحشنامه‌ای‌ که‌ با عنوان‌ «لوح‌ قرن» از خود به‌جا نهاده، کراراً‌ شیخ‌ را با الفاظی‌ چون‌ «شیخ‌ خبیث» و «مردود دارین‌ و مبغوض‌ ثقلین» مورد هتک‌ و شتم‌ قرار داده‌ است.

-----------
حسینی طباطبایی بازدید : 84 یکشنبه 26 آذر 1396 نظرات (0)

شیخ‌ العراقین، مورد اعتماد و عنایت‌ خاص‌ امیرکبیر قرار داشت و امیر، که‌ از گوهرشناسان‌ روزگار‌ بود، علاوه‌ بر ارجاع‌ محاکمات‌ شرعی‌ دیوان‌ به‌ محضرش «در مطالب‌ مشکله‌ و امور معضله‌ با او مشورت  می‌کرد و حتی‌ برای‌ تعیین‌ نام‌ فرزندان‌ شاه، از استخاره‌هایش مدد می‌گرفت. 

عباس‌ اقبال، با اشاره‌ به‌ «ارجاع‌ محاکمات از سوی‌ امیر به‌ محضر جناب... شیخ‌ العراقین»، می‌گوید: روز بروز «عقیده‌‌ او نسبت‌ به‌ جناب‌ شیخ‌ افزون‌ می‌گردید». سپس‌ با نقل‌ داستانی‌ درباره‌‌ نحوه‌‌ آشنایی‌ امیر با شیخ‌ می‌افزاید:

پس‌ از آن‌ آشنایی، امیر «همواره‌ در ترویج‌ شیخ‌ اقدامات‌ کافی‌ نمود و روز به‌ روز در عقاید او نسبت‌ به‌ شیخ‌ می‌افزود تا آن که‌ محل‌ وثوق‌ امیر شد و طرف‌ مشاوره‌ در بعضی‌ از امور مشکله‌ گردید». به‌ نوشته‌‌ فریدون‌ آدمیت: در دوران‌ صدارت‌ امیر «همه‌‌ دعاوی‌ که‌ جنبه‌‌ شرعی‌ داشت‌ و به‌ دیوانخانه‌ رجوع‌ شده‌ بود، به‌ محضر شیخ‌ عبدالحسین‌ احاله‌ می‌گردید. داوری‌ او قطعی‌ بود. کنت‌ دوگوبینو نیز از شیخ‌ عبدالحسین‌ به‌ احترام‌ یاد می‌کند؛ او را فقیهی‌ بلندپـایـه‌ و پاکدامن، و خونسرد و با فراست‌ می‌شناسد».

امیر حتی‌ وصی‌ خود را شیخ‌ عبدالحسین‌ قرار داد و شیخ‌ نیز از مال‌ الوصایه‌‌ امیر شهید، مسجد و مدرسه‌ای‌ عالی‌ در تهران‌ بنا نهاد که‌ امروزه‌ به‌ مسجد و مدرسه‌‌ شیخ‌ عـبـدالـحـسـیـن‌ یـا مسجد آذربایجانی‌ها معروف‌ می‌باشد. شواهد همچنین‌ حاکی‌ است‌ که‌ پس‌ از قتل‌ امیر، شیخ‌ مباشرت‌ امور خانواده‌‌ وی‌ را بر عهده‌ داشت. 

---------
 
درباره ما

به نام خدا

این پایگاه، مروری است بر زندگانی، اعتقادات و خدمات ارزنده آیت الله شیخ عبدالحسین تهرانی معروف به «شیخ العراقین» و تلاش‌ها و پژوهش‌های انجام شده در راستای معرفی ایشان تاکنون.

متون تهیه شده در این وبگاه، از دانشنامه‌ها، مقالات معتبر، و سایت‌های علمی و خبری تهیه و گلچین شده است.

لذا جهت انتشار و استفاده از مطالب، ذکر منبع مورد نظر الزامی است.

 

صلوات و فاتحه ای نثار روح مطهر و منور حضرت آیت الله شیخ عبدالحسین تهرانی،  بفرمایید.

 

 

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 50
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 26
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 36
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 48
  • بازدید ماه : 562
  • بازدید سال : 2,803
  • بازدید کلی : 24,283